زیرنویس پارسی فیلم‌های سال ۲۰۱۸

متن مرتبط با «معنی» در سایت زیرنویس پارسی فیلم‌های سال ۲۰۱۸ نوشته شده است

ریشه‌یابی و معنی کوه قفقاز

  • تاريخ : جمعه ۱۴۰۰/۰۹/۰۵ریشه‌یابی و معنی کوه قفقازپلینی مَهتر Pliny the Elder آن را برگرفته از واژۀ کروکاسیس Croucasis در زبان سکاهای ایرانی به چم «پوشیده از برف، سپیدِ برفی» گزارش کرده است [۱]. این نام باید یونانی‌شده‌ی واژۀ سکایی خرُهوکاسی Xrohukasi بوده باشد که آن را به چم «درخشان همچون برف» گرفته‌اند. بخشِ نخستِ آن با واژۀ هندواروپایی کْرو و کریوس (= یخ) در یونانی هم‌دیسی دارد. چه واژۀ کاس در سَنسکریت و اوستایی به چم «درخشان» نیز می باشد، بخش دومِ آن باید نام قوم کاسی باشد. از این رو، باید «کوه‌یخ کاسی» برگرداند.با توجه به دگردیسی میان «ک» به «ق» در زبان‌های ایرانی (مانندِ کَند به قند و جز این‌ها)، نام کوه و منطقه‌ی قفقاز برگرفته از کوف‌کاس و سپس کوه‌کاس یعنی «کوۀ کاسی‌ها» (تیره‌ای کهن از زاگرس‌نشینان ایرانی) می‌باشد. کوف زبان پارسی میانه برگرفته از کَئوفَه (= کوه، کوهانِ شتر) در زبان پارسی کهن و زبان اوستایی‌ست که همچنین ریشه‌ی نام کوفه (= شهر بلند) در عراق می‌باشد. واژگان کوفُس κυφός و کوفو κύ̄φω به چم «تپه، قوز، کوژ، گوژ (برآمدگیِ پشت)» در زبان یونانی کهن با این واژگانِ ایرانی خویشاوندی دارد. در زبان لیتوانیایی کَئوکَس به چم «پشته، کوه‌چه، کوهه، توده، تل» (= Hillock) تحتِ تاثیرِ نام ایرانی قفقاز، و کوپرَه به چم «کُپه، تل، پشته، کوهانِ شتر، قوز: کوز» نیز برگرفته از این واژه‌ها می‌نماید. نامِ نیای اسطوره‌ایِ مردمان قفقازنشین ناخ (وایناخ)، کاوکاس نیز ریشه در همین واژه دارد. بسنجید با نام کاوکاسُس، نیای پنداشته‌شده‌ی چِچن‌ها و اینگوش‌ها.[۱] Natural History, VI:XIX  فرستنده میثم ططری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • معنی نام روستای اوزان

  • تاريخ : شنبه ۱۴۰۰/۰۹/۰۶روستای اوزان در شهرستان خداآفرین از استان آذربایجان شرقی‎‌ست.این نام برگرفته از آو به چم «آب» (بسنجید با آو Aw در لَکی و کُردی، اُو ow در مازندرانی و خوری و لُری خرم‌آباد و لُری بختیاری و بردسیری و زرقانی، اُ o در گویش‌های پیرامون کاشان، یو yow در جیرفت و کهنوج، آو در تالشی و گویش فراموش‌شده‌ی گرگانی، و جز این‌ها، اَوَ در سَنسکریت)، و «زان» پسوند مکان با حرف اضافۀ «ز». روی هم رفته، به چم «جایگاۀ آب» می‌باشد. این روستا بر کنارِ رودخانه‌ی ارس جای دارد.روستای اوزان در زنجان (= محل سلاح‌سازی) که در کنارِ رودخانه‌ای جای دارد، به همین معنی می‌باشد. و نیز، روستای اوزان در شهرستان شاهین‌دژ در استان آذربایجان غربی که به آبشارِ پُرآبی ناموَر است و میزان بارش بارانِ آن مناسب می‌باشد.گفتنی آن‌که «او» در زبان پارسی کهن و «هو» در زبان اوستایی و پهلوی (دورۀ اشکانیان و ساسانیان) به چم «خوب» بوده است که با توجه به سرسبزی و خُرمی روستاهای اوزان، می‌توان آن را به «محل خوب و خوش» نیز برگرداند. فرستنده میثم ططری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • معنی نام ایرانی مصر و پیوندش با نام آمودریا

  • تاريخ : یکشنبه ۱۴۰۰/۰۹/۰۷نام سرزمین مصر، در پارسی باستان مودرایَه و موذرَیَه بود که نام مصر شمالی و صحرای سینا به شمار می‌آمد. شایمند است که از نام قوم ایرانی آمو در مصر به این سرزمین داده شده و با نام آمودریا یکسان است که آمیخته‌ای از آمو به چِم «نامیرا، نامُردنی، بی‌مرگ، جاودان» و درایَه در ریخت درَیَه پارسی باستان و زرَیَه زبان اوستایی به چم «دریا، رود»، جْرَیَس (= پهناور، پهین، پخیج، گسترده) پیشا-هندوایرانی می‌باشد. روی هم رفته، به چم «دریا/رود جاودان» (= رود نیل) است.در زبان اَکَّدی می‌صیر، بوده است. در اسناد کهن آشوری به موسری نیز برمی خوریم [1]. نام توراتی این سرزمین، مِصرایم/میزرایم [Genesis 10:6] نیز تحت‌تاثیر زبان‌های خویشاوندِ خود است. نام سامی دیگر این سرزمین، موسیریَه می‌باشد. این نام‌ها همگی برگرفته از همان موذرَیَه است، زیرا در زبان‌های سامی δ (گونه‌ای ذ) وجود ندارد، از این رو، آن را «س» نویسند. برخی از پژوهش‌گران کوشیده‌اند ریشه‌ای در معنی «تل، پشته، دژ» برای آن برشمرند که چندان معقول و خِرَدپذیر نیست و ریشه‌ای جز رود جاودان (نیل) نمی‌تواند داشته باشد.چه این‌که در دوره‌های پسین مِصْر در زبان عربی مفهوم «شهر، مرز» را به خود گرفت.مصریان کهن به سرزمین خود کیمْت kimt می‌گفتند.نام کهن جیحون، یعنی آمودریا (= رود آمو (جاودان) نیز به همین چمار است. و با توجه به دگرگونیِ میان «ر»=«ل»، شهر آمُل نیز به چم شهر «جاودان» می‌باشد که باید یادگاری از قوم ایرانی اَمَردها (= جاودانان) در سمت شمال ایران بوده باشد که با نام امشاسپند اَمِرِتات (= اَمُرداد: جاودانگی) هم‌چمار باشد. بسنجید با نام قوم کهن آمور. [۱] Ancient R, ...ادامه مطلب

  • معنی نام بیمار و ارتباطش با آسکِلِپیوس

  • به نام او آسکِلِپیوس (= اسقلبیوس) در اساطیر یونان باستان، ایزد تندرستی و پزشکی بوده است. وی یک چوب دستی در دست دارد که ماری به دور آن پیچیده است. از اینجا است که نماد دارو و سلامتی را ماری پیچیده به دور چوبی دانسته اند. واژه بیمار نیز از دو بخش بی (= نداشتن) و مار (= سمبل سلامتی) به چمار آدم بی تندرست و بی سلامت می باشد. , ...ادامه مطلب

  • معنی نام مرداس

  • نام مرداس می تواند از دو بخش مر به چمار مار و داس (= داسَ/داسه) به چمار اهریمن گرفت: اهریمن ماروَش یا مارِ اهریمنی. بخش مر با آژی یک مفهوم دارند، و نیز بخش داسه را با داهاکه (= دَهاکه. داهه ها؟) یکی گ, ...ادامه مطلب

  • معنی نام وای، ایزد باد در ایران باستان

  • به نام خداوند مهر و دوستی در ایران باستان یک ایزد بسیار کهن هندوایرانی وجود دارد، به نام وایو (= وای). او همان ایزد باد است. برداشت من از این واژه این است: در زبان اوستایی واتَ به معنی باد است که همان, ...ادامه مطلب

  • معنی نام بیابان لوت

  • به نام خداوند جان و خردنام بیابان لوت از واژه پهلوی اشکانی لوتک lutak یا روتک rūtak به معنی برهنه گرفته شده است. برهنه بودن مفهوم این واژه، نشان از بی گیاهی و بی آبی این بیابان دارد. واژه لوتک پهلوی در فارسی به ریخت لُخت، و در لکی به ریخت لوت (= برهنه) زنده است. روتک نیز به ریخت روت rūt در کُردی و لَکی برجای مانده است., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها